Thursday, November 04, 2010

شصت و هشتم

دِلم ، یک لبخند خشک و خالی میخواست ، و نگاهی که خسته نباشد ، و لبخندی که شیرین باشد ، و دستی که شاخه گلی را بغل کرده باشد ، و یک ساعت که دیر بگذرد ، و یک فنجان چای یخ ؛ که جگرم را نسوزاند ....

1 comment: