همین اوّلین نگاهی که مرا ، درگیر ِ خودت می کند ؛ کافی است که سندِ بندگیَ م را به نام خودت بزنی .. چُنان حسّ ِ وصف نشدنی است که گویی برای چندین لحظه مسخ شده ای ، زمان و مکانی دیگر نیست ، این آدم دیگر همان نیست .. یک جوری شستشوی مغزی است انگار ..
[گرچه که این بار دوّمین بار بود ، اما حس همان است ، این درب ها جادو می کند آدم را..]
همین هنوان را کوچه های بغلی بخوانید :
چه صبری دارد خدا (سجاد رامشت)یادداشت های اتفاقی ( یوسف شیروانیان ) - وقتی دلم تنگ می شود (مژده شاه نعمت الهی) - پرسه خیال (رضوان پری) - میثاق ( زینب حیدری)-انتهای بیراهه (فاطمه) - حرف های نزدیک ( ممول)-ترخون (مهدی زرین قلم) - پنجره ( محمد رضا) - جنوبی ترین نقطه (ساحل نشین) - من او (عطیه مسعودی) - طنز تلخ، قهوه اسپرسو (ما، ریحانه) - بی تو با تو بودن (سحر،طه) - هجوم سایه ها (یکی از بستگان خدا) - مینی تاک (هانیه) - روزهای یک من (فاطمه) - آرامش سفید (مریم) - دیوانه ای که عاقل بود (محمد مهدی) - cache(محمد اژدری) - سین عین طا -جشن بارون (نسرین) - روزهای من ( یک بنده ی خدا ) - روزگــــ شل.غم ـــــار(محمد) - پسر خاک - نامه ها (امید حق گویان ) - ما که رفتیم (محمد ) - ملکه نیمه شرقی- .:ساعت 25:. - مهدآبی (مهدی صادقی) - بوی باران یاد تو (میثم) - سردار