اصلاً هم مهم نیست گرمای آغوشت باشد،
یا گرمای محبّتِ تو،
شایدهم گرمای هم کلامی،
حتی گرمای وقتی که خبرِ آمدَنت می آید ،
حتی تر ، گرمای وقتی که نیستی ؛ ولی گرمای خاطرات ِ بودنت حس می شود ...
فقط می خواهم گرمِ زندگی شوم ،
من ، دِلَم یک بی خبری طویلْ مدّت می خواهد .
دِلَم ، هیچ کس می خواهد ؛ می خواهم هیچ کس نباشد ، یک چیز خاص .. فرق دار ،...
من ، دلَم ؛ نمی داند ...
No comments:
Post a Comment