Thursday, November 18, 2010

هفتاد و ششم

من دِلَم ، گرما می خواهد !

اصلاً هم مهم نیست گرمای آغوشت باشد،

یا گرمای محبّتِ تو،

شایدهم گرمای هم کلامی،

حتی گرمای وقتی که خبرِ آمدَنت می آید ،

حتی تر ، گرمای وقتی که نیستی ؛ ولی گرمای خاطرات ِ بودنت حس می شود ...

فقط می خواهم گرمِ زندگی شوم ،

من ، دِلَم یک بی خبری طویلْ مدّت می خواهد .

دِلَم ، هیچ کس می خواهد ؛ می خواهم هیچ کس نباشد ، یک چیز خاص .. فرق دار ،...

من ، دلَم ؛ نمی داند ...

No comments:

Post a Comment