تهی ام از هر چه حساب و کتاب است ، که یقین پیدا کردم حسابت با تمام کتاب های دنیایی نمی خواند . من آن کتابی را عاشقم که از دستان تو جاری شود ... میخواهم باز دورت بگردم ، اصلا ًاینکه می گویند الهی ؛ دورَت بگردم همین است ، میخواهم طوافت کنم .
+ زائرم ...
سر ِ سوزنی هم که امید و آرزو داشتیم و خودمان را دلگرم می کردیم و وعده های دلچسب می دادیم و به قولی خودمان را گول می مالیدیم که زن می گیرد و درست می شود ، با دیدنِ