Monday, August 08, 2011

صدُ شصتُ هشتم

دو سه طبقه بالای ما می نشینند ، انگار کن ، کُلا بساطشان در [گلاب به رویتان] دستشویی است . آنجا غذا تهیه می بینند ، میل می فرمایند ، قربان صدقه هم می روند [از هر نوع] ، احیاناً برنامه های مورد علاقه شان را هم به تماشا می نشینند!حتی می دانم یک نوزادی دارند[البت با احتساب این ماهها ؛ 6-7 ماه به بالا را دارد] ، از کله سحر شاهرخ* عزیز روی مغز ماست ! کُلاً این مادر از خود گذشته تمام روزش بغل شاهرخ در دستشویی می خوابند ، شاید شاهرخ جان وضع مزاجی مناسبی ندارد طفلک ! شاید هم کُلاً همه درزهای منزل شان به دستشویی ختم می شود که در هر جای خانه صدایی در شود مستقیم کانال می خورد به هواکش دستشویی ما! لامصّب هواکش پرقدرتی هم دارد ؛ با دربِ بسته چنان صدایی از خود در می کند گویی یک سینما خانگی لابه لای کاشی ها کار گذاشته اند ..


* نوزاد مذکور

**احتمال دوم آن است که از اساس پی ِ ساختمان بر تُف بنا شده است !

2 comments:

  1. خدا از این شاهرخ خان ها به همه عنایت کنن!!!!

    ReplyDelete
  2. با این توصیفاتی که داشتید احتمال دوم محتمل تر است :دی

    ReplyDelete