گاهی انگار همین یک فرصت است و تویی و حجم وسیعی از آرزوهای برآورده نشده و گاهاً مهم ، همین زمان است که گُرگیجه می گیری از این همه خواستن ها و نخواستن ها ، و ما نمی دانیم که لیلة الرغائب است هر آن زمان که خالص شویم و باتمامِ ِ دل بخواهیم تو را ..
بی شک اگر خوب بخوایم و ازش خوبی بخوایم ... به قول دوستان چرا که نه؟
مشکلمون اینه وقتی کار و گرفتاری داریم یادش میفتیم هانیه ...
سلامبسیار لذت بردم از این نجوایتان.براستی تمام شب هایمان لیله الرغائب است اگر آنها را پاس بداریم.
{ مرد دلیر بهنگام ستیز و نبرد ، همراهانش را نمی شمارد } " اُرد بزرگ " سال ۱۳۸۰ بود که مقاله ای نوشتم تحت عنوان " فلسفه ی اخلاق کانت ، پیش نیاز زندگی اجتماعی " که در روزنامه های ان موقع به چاپ رسید و در اون به مساله ی نیازهای بشر ، پیش از روابط اجتماعی پرداختم ...امروز احساس می کنم که داریم به سوی قهقرای بی فرهنگی و بی اخلاقی پیش می ریم و هر روز در عفونت لزج بی بند و باری و دروغ و نفرت و تهمت و افترا و آدم فروشی و ... گام میذاریم که متاسفانه ما رو از روحانیت درون دور کرده و به پلشتی و زشتی سوق داده ... متن نقدگونه ای برای دکتر مهدی موسوی گذاشتم که انقدر حاشیه دار شد ، از اصل قضیه دور شدیم و متاسفانه حیثیت ادبی هر دومون بخاطر رای مخالفان و موافقان به لجن کشیده شد ... من از همه ی مخاطبان محترم وبلاگم عذر خواهی میکنم و امیدوارم اقای موسوی به این تذکر دوستانه توجه کنه . ولی از کار من دلخور نشه ... اینهمه بازتاب بر یک متن کوتاه نشاندهنده ی آتشفشان خفته ایه که بالقوه وجود دارهمن اصلن دنبال حاشیه نیستم و بر خلاف برخی که فکر میکنن به دنبال کسب شهرتم باید عرض کنم :بنده از دراویش حلقه ی خاکسار بوده و به دنبال مسایل دنیایی نیستم ... امدنم به دنیای مجازی هم فقط بخاطر - حذف شدن از دنیای واقعی بود - وگرنه برای گلاویز شدن / دوست دارم دامن خدا رو بگیرم تا بنده ی خدا ... در هر صورت از همه ی خوانندگان محترم خواهش میکنم یا این متن رو نخونید یا جنبه ی یک نقد و تذکر دوستانه ی دوستی به دوست دیگه رو داشته باشید ... من با مهدی موسوی دوستم و ...دوست ندارم کسی به کسی فحاشی کنه و ... همه از حاشیه دور بشیم و به نقد بپردازیم ...
بی شک اگر خوب بخوایم و ازش خوبی بخوایم ... به قول دوستان چرا که نه؟
ReplyDeleteمشکلمون اینه وقتی کار و گرفتاری داریم یادش میفتیم هانیه ...
ReplyDeleteسلام
ReplyDeleteبسیار لذت بردم از این نجوایتان.
براستی تمام شب هایمان لیله الرغائب است اگر آنها را پاس بداریم.
{ مرد دلیر بهنگام ستیز و نبرد ، همراهانش را نمی شمارد }
ReplyDelete" اُرد بزرگ "
سال ۱۳۸۰ بود که مقاله ای نوشتم تحت عنوان " فلسفه ی اخلاق کانت ،
پیش نیاز زندگی اجتماعی " که در روزنامه های ان موقع به چاپ رسید و در
اون به مساله ی نیازهای بشر ، پیش از روابط اجتماعی پرداختم ...
امروز احساس می کنم که داریم به سوی قهقرای بی فرهنگی و بی
اخلاقی پیش می ریم و هر روز در
عفونت لزج بی بند و باری و دروغ و نفرت و تهمت و افترا و آدم فروشی و ...
گام میذاریم که متاسفانه
ما رو از روحانیت درون دور کرده و به پلشتی و زشتی سوق داده ...
متن نقدگونه ای برای دکتر مهدی موسوی گذاشتم که انقدر حاشیه دار شد
، از اصل قضیه دور شدیم و متاسفانه حیثیت ادبی هر دومون بخاطر رای
مخالفان و موافقان به لجن کشیده شد ... من از همه ی مخاطبان محترم
وبلاگم عذر خواهی میکنم و امیدوارم اقای موسوی به این تذکر
دوستانه توجه کنه . ولی از کار من دلخور نشه ... اینهمه بازتاب بر یک متن
کوتاه نشاندهنده ی آتشفشان خفته ایه که بالقوه وجود داره
من اصلن دنبال حاشیه نیستم و بر خلاف برخی که فکر میکنن به دنبال
کسب شهرتم باید عرض کنم :
بنده از دراویش حلقه ی خاکسار بوده و به دنبال مسایل دنیایی نیستم ...
امدنم به دنیای مجازی هم فقط بخاطر - حذف شدن از دنیای واقعی بود -
وگرنه برای گلاویز شدن /
دوست دارم دامن خدا رو بگیرم تا بنده ی خدا ...
در هر صورت از همه ی خوانندگان محترم خواهش میکنم یا این متن رو
نخونید یا جنبه ی یک نقد و تذکر
دوستانه ی دوستی به دوست دیگه رو داشته باشید ... من با مهدی
موسوی دوستم و ...
دوست ندارم کسی به کسی فحاشی کنه و ...
همه از حاشیه دور بشیم و به نقد بپردازیم ...