Saturday, May 28, 2011

صدُ پنجاهُم

نه به آن دلچسبی است که شود زیرِ آن سایه ی گرمش خزید ، نه به خُنکای بهارش دل بست ، نه به برفش دل گرم ، نه به پاییزش دل شاد .. ؛ ته آن قند لب ش ، تلخی بی نمکی است ، همچو یک برّه ی خوش خوان زیباست ، گرگ ِ فرو خفته ی آن بیدار است ، می دَرد آن جگرت .. [زندگی]






3 comments:

  1. چرت نوشتم لازمه زندگیه!!!!!!!!!

    ReplyDelete
  2. سلام
    تعبير زيبايي بود از زندگي ولي من دوستش دارم دلبسته اش نيستم عاشقش هم نيستم فقط دوستش دارم همين .
    موفق باشي عزيز

    ReplyDelete
  3. حالا كه از وبتون خوشم اومد قصد نوشتن ندارين؟...

    ReplyDelete